پندار نيك
راه زندگي راه راستي است

سلام رايان ، من بالاتر از همه مي خواستم از شما بخاطر كار و در دسترس بودن و خصوصاً شجاعت براي شجاعت شما تشكر كنم!
من 26 ساله هستم ، به اصالت پرتغالي هستم ، چند سال است كه در سوئيس زندگي مي كنم و هميشه آرزوي ترك آن را داشتم. در حال حاضر من مقداري پول در دست دارم و دو چيز را در ذهن دارم. در صورت امكان ، من مي خواهم كه نظر خود را به من بدهيد.
گزينه اول رفتن به استراليا به مدت يك سال در سيدني ، تحصيل انگليسي و كار است. گزينه ديگر اين است كه به سراسر دنيا بپردازم ، كيف را روي پشت خود ببنديد ، اما احساس دلسردي مي كنم ، زيرا من براي انجام اين كار تنها هستم. من ترجيح مي دهم تجربيات خود را با افراد ديگر به اشتراك بگذارم و صادقانه بگويم اين نيز اطمينان بخش تر خواهد بود ...

من مي خواهم از تجربيات شما بدانم كه كدام يك از گزينه هاي من بيشترين پاداش را دارد و چگونه بايد در مورد آن بگردم. پيشاپيش از شما براي پاسخي متشكرم

ماركو

ماركو ، در اين مورد تنها كسي نيست ، من ايميل هاي زيادي از اين نوع دريافت مي كنم و به جاي جواب دادن به هركدام از شما مي خواستم مقاله اي در اين زمينه بنويسم ، براي پاسخ به همه كساني كه اضطراب ترك تنها سفر.
اما قبل از رفتن بيشتر به من اجازه دهيد در مورد تجربه من براي شما تعريف كنم ...

سفر به تنهايي: تجربه من
اولين سفر انفرادي من به سال 2008 برمي گردد.
راستش را بخواهيد ، اولين لحظات اين سفر انفرادي آسان نبود. سوالات ، ترس از ناشناخته ، دلهره احساس تنهايي ... همه اين موارد باعث شده است تا اين نخستين شروع به تنهايي يكي از دشوارترين لحظات زندگي من باشد.
و با اين حال ، در همان زمان ، من مثل هميشه خوشحال شدم. من كه در صندلي خود در هواپيما به سمت جنوب شرقي آسيا نشسته بودم ، مي دانستم كه تجربيات خارق العاده و فراموش نشدني مرا در آنجا انتظار مي كند.

وقتي در هانوي فرود آمدم ، سريع فهميدم كه احتمالاً تمام ترسهاي من بي اساس است. تنها بودن تنها مانع از رسيدن من به مركز شهر و يافتن هتلي كه چند روز پيش رزرو كرده بودم بدون هيچ مشكلي نبود.
مخصوصاً صبح روز بعد بود كه بالاخره واقعاً رها كردم. بعد از يك صبحانه دلچسب ، من به اكتشاف هانوي رفتم و براي اولين بار با مردم ملاقات كردم. در ميان آنها ، مسافر به سرعت سفرم را تغيير داد. من در اينجا در مورد آن صحبت مي كنم.
او و من قرار بود روز بعد به همان مكان برويم.
پس آيا همه آنچه گفته مي شود درست است؟
آيا وقتي به تنهايي سفر مي كنيد راحت تر با افراد جديد آشنا مي شويد؟
چه مي شود اگر شما در حال مسافرت انفرادي هستيد ، آيا در واقع هميشه همراه هستيد؟

ظاهرا بله ، از آنجا كه فقط چند ساعت پس از ورود به هانوي ، من اولين سفر همراهم را پيدا كرده بودم!

سفر در همه هزينه ها
من هر روز ايميل از خوانندگانم دريافت مي كنم (مثل ماركو) در مورد تمايل آنها براي سفر به من مي گويند. آنها عموماً ايده هايي مبهم از مقصد مورد نظر براي كشف دارند اما هدف واضح و مشخصي براي ترك سريع دارند.

اولين قدم براي اين پروژه صرفه جويي در هزينه براي پرداخت بليط هواپيما (هاي) شما است. من از شما دعوت مي كنم براي يافتن نكات به اين مقاله نگاهي بيندازيد.
سپس زمان آن فرا رسيده است كه به مقايسه ي پرواز بپردازيد تا ارزان ترين پيشنهاد ممكن را پيدا كنيد ، اين يكي از جالب ترين لحظه هاي پروژه است زيرا ، پس از خريد بليط ، مطمئناً ترك خواهيد كرد!
آماده شدن براي سفر اول غالباً حماسي است اما معمولاً مدت زمان طولاني مي ماند.
سپس به طور طبيعي زمان آن فرا مي رسد كه از عزيزان ، خانواده و دوستان بخواهيم كه با شما به يك ماجراجويي بروند. تحقيقات شما به شما امكان مي دهد تا سفر را به آنها از طريق عكس و داستان از وبلاگ هاي مختلفي كه آنلاين پيدا مي كنيد ، بفروشيد. با اين حساب ، بدون شك همه مي خواهند شما را دنبال كنند!

اما عجيب است كه روياي شما توسط شما عزيزان به اشتراك گذاشته نمي شود و همه پيشنهاد شما را رد مي كنند. شما در مورد اين موضوع با دوستان ، همكاران و حتي آشنايان خود صحبت مي كنيد به اين اميد كه در نهايت كسي موافقت كند كه شما را دنبال كند. اما هيچ چيز كمك نمي كند ، شما خودداري مي كنيد. (همچنين مي توانيد قبل از سفر مقاله نحوه متقاعد كردن عزيزان خود را بخوانيد.)
بنابراين شما شروع به تعجب در مورد انگيزه هاي خود مي كنيد ، به دنبال يك روياي ديگر براي تحقق بخشيدن هستيد ، اما نه ... آرزوي ترك كردن هنوز وجود دارد.

هنگامي كه سفر به تنهايي تنها راه حل است
نكته اول: بدانيد كه در اين مورد تنها نيستيد. علاوه بر اين ، سفر انفرادي موضوعي است كه هر روز بيشترين سؤال را از آن خود مي كنم! تنها رفتن به سمت استرس و افراد مضطرب است.

و با اين حال ، گاهي اوقات تنها راه رسيدن به روياهايتان است. از آنجا كه يك بار همه دوستان ، همه خانواده و همه همكارانتان گله مي كنند ، فقط شما در قايق مانده ايد. سوالات پيش مي آيد:

آيا من قادر هستم؟
آيا من به اندازه كافي قوي هستم كه حتي اگر اين كار را انجام دهم از اين سفر لذت ببرم؟

يك كلام توصيه: به فكر ترك تنها عادت كنيد و شروع به تأخير در عزيمت نكنيد. شما ممكن است در پايان تسليم شويد ، مخفيانه اميدوار هستيد كه كسي كه به شما نزديك است موافقت كند كه با شما برود.
هميشه در مورد اهداف خود فكر كنيد و به ياد داشته باشيد كه حتي اگر تنها بگذاريد ، همچنان از سفر خود لذت خواهيد برد (يا حتي بيشتر!).
به جاي اين كه خواب ببينيد سفر نهايي شما چه شكلي است ، به صورت آنلاين برويد و تا حد امكان در مورد مقصد و سفر انفرادي بخوانيد. دريغ از داستانهاي خودم ، غالباً از تجربيات من به عنوان مسافر انفرادي ، دريغ نكنيد. شما همچنين مي توانيد در وبلاگ من نكات بسياري را كشف كنيد كه به شما امكان مي دهد بر ترس خود غلبه كنيد.
به ياد داشته باشيد كه سفر به تنهايي به هيچ وجه راه حل پشتيبان گيري نيست ، بلكه فرصتي براي تجربه كامل سفر خود بدون هيچ محدوديتي به جز خواسته هاي شما است.

غلبه بر سال هاي خود
سفرهاي انفرادي مختلف من به من آموخته اند كه سفر به تنهايي به هيچ وجه به معناي "سفر تنها" نيست.
دفعات بسيار كمي وجود دارد كه من يا از افراد محلي يا مسافرهاي ديگر ، چه در قطار ، چه در خوابگاه هاي جوانان و چه حتي در هنگام پياده روي من همراهي نكرده ام.
بنابراين بله ، درست است ، سوار شدن به هواپيما و فرود همه به تنهايي انجام مي شود. اما وقتي به شما مي گويم ايمان داشته باشيد كه سفر به تنهايي مي تواند جلسات را چندين برابر كند.
البته ، اگر شما غير دوستانه هستيد و نمي توانيد در حال صحبت با افراد غريبه باشيد ، سفر ممكن است براي شما اشتباه پيش برود. اما اگر كمي اجتماعي باشيد ، با بسياري از افراد جديد از سراسر جهان ملاقات خواهيد كرد. برخي از شما براي يك گپ كوتاه ، شما را همراهي مي كنند ، برخي ديگر براي سفر به پشت وانت ، و برخي ديگر براي چند روز در دريا.
ملاقات با افراد محلي و مسافران از سراسر جهان يكي از بهترين جنبه هاي زندگي گلوبوتروتر است.

و همينطور كه به دنيا سفر مي كنيد ، به سرعت متوجه خواهيد شد كه همه چيز براي دوست داشتن جديد خوب است و اين جلسات معروف سفر شما را به يك لحظه فراموش نشدني از زندگي شما تبديل مي كند.

اگر ملاقات با افرادي كه مشغول مسافرت هستند دشوار است ، مقاله را توصيه مي كنم هنگام سفر به تنهايي با افراد ملاقات كنيد؟

در ناآشنا قرار بگيريد
البته من به شما نمي گويم كه همين كار را براي شما اتفاق مي افتد همانطور كه هنگام ورود به هانوي انجام دادم! اما هر سفر متفاوت است و سورپرايزهاي زيادي را با خود به همراه مي آورد.

كمبود فرصت براي ديدار با افراد جديد وجود ندارد. اين اتفاق مي تواند در قطار ، در يك رستوران ، در يك خوابگاه جوانان ، در يك پاركينگ در وسط جنگل يا حتي ساده تر در يك كافه رخ دهد. نكته مهم اين است كه در پايان ، شما هرگز نمي دانيد كه يك نشست جديد مي تواند ما را به كجا برساند!
ما خيلي خوب مي توانيم در يك كلوپ شبانه سايگون ، مهماني ، مسافرت يا مسافرت براي چند روز با اين شخص پيش از مسيرهاي جداگانه خود ، به پايان برسانيم تا جايي براي ماجراهاي جديد فراهم شود. هر جلسه مي تواند مسير سفر شما را به طور كامل تغيير دهد. بعضي اوقات برنامه هاي خود را براي دنبال كردن شخصي تغيير مي دهيد ، در بعضي مواقع ديگر اين مسير خواهد بود و در غير اينصورت مسيرهاي شما به هم مي خورد تا بتوانيد مسيري طولاني را با هم طي كنيد.

در هر صورت ، من فقط مي توانم به شما توصيه كنم كه ذهن و چشمان خود را باز نگه داريد ، و پذيرفتن سفر نيز جاي زيبايي براي ناشناخته ها مي گذارد. براي لبخند زدن در خيابان راحت باشيد ، به راحتي مكالمه را شروع كنيد ، راهنمايي بخواهيد. زيرا از يك مبادله بسيار اندك ، يك تجربه واقعاً خارق العاده مي تواند به وجود آيد.

امروز ، به محض اينكه پيام شخصي را دريافت كردم كه مي گويد من از سفر تنها مي ترسم ، هميشه جواب مي دهم كه آنها هرگز تنها نيستند ، هرگز به طور كامل در اختيار دستگاه هاي خودشان نيستند.

در حقيقت ، براي من ، مسافرت انفرادي مزاياي بسياري دارد: شما در حال كنترل هستيد و همه چيز را از ابتدا تا انتها تصميم مي گيريد بدون اينكه احساس تنهايي كنيد.
من فقط مي توانم افرادي را كه در شروع كار مردد هستند تشويق كنم. از روياهاي خود نااميد نشويد زيرا مي ترسيد تنها بمانيد. اين ترس فقط موقتي است و به محض رسيدن به مقصد اول شما ناپديد مي شود!

"بله ، اما من يك دختر هستم ، يكسان نيست! "
با چند تفاوت دقيقاً يكسان است. علاوه بر اين ، من واقعاً توصيه مي كنم كه خوانندگان كتاب هنگامي كه زن هستيد كتاب هنر سفر به تنهايي را بخوانند!

يا به راهنماهاي ديگر من نگاهي بيندازيد. من زمان زيادي را براي نوشتن آنها (يا همزمان نويسندگي) گذراندم و آنها اطلاعات زيادي درباره موضوعاتي كه ارائه مي دهند جمع مي كنند.


از ترس رفتن به تنهايي سفر كنيد
آيا تا به حال چنين ترس را احساس كرده ايد؟ آيا تاكنون فكر كرده ايد كه سفر خود را لغو كنيد پس از اينكه دوستانتان از همراهي با شما امتناع كردند؟ آيا شما هم فكر مي كنيد ديدار با افراد ديگر هنگام مسافرت به اندازه كافي آسان است؟ از اظهار نظر خود دريغ نكنيد!


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۶ اسفند ۱۳۹۸ ] [ ۱۲:۳۸:۴۰ ] [ كوروش ] [ نظرات (0) ]

خوب ، اين كار تمام شد ، من بايد يك روز عاشق شدم ... عاشق او شدم ، يك زن آلماني ، شهري در برلين.

در زمان نگارش بيش از 6 سال در برلين زندگي كرده ام. در كرزبرگ به طور دقيق تر ، فرهنگي ترين و جايگزين ترين منطقه شهر. اما كه در سالهاي اخير به قطعيت نهايي تبديل شده است.

من قصد دارم به زودي چند خط در اين زمينه پخش كنم ، در ضمن ، با ديدن اينكه بسياري از شما از من سؤال كرده اند ، من مكانهايي را براي بيرون رفتن در برلين با شما به اشتراك خواهم گذاشت.

من اين مقاله را به محض ورود به برلين شروع كردم ، سپس با صرف ملاقات با برلين هاي واقعي ، فهميدم كه مكانهايي كه "مسافران مسافر" به آنجا مي روند ، با مكانهايي كه برلين ها مي روند كاملاً متفاوت است!

بنابراين من قصد دارم به زودي مقاله جديدي را ايجاد كنم ، كه مكان هاي جايگزين واقعي را برجسته مي كند.
در ضمن ، اگر از شهر عبور كنيد ، من ليستي از بهترين كافه ها و كلوپ ها را براي بيرون رفتن در برلين در اينجا براي شما قرار مي دهم.

من به شما اطمينان مي دهم ، همه اين مكان ها را آزمايش كردم و همه آنها عالي هستند!

اطلاعات: من يك راهنماي كامل براي شهر برلين منتشر كرده ام: در 3 روز به برلين سفر كنيد. در آنجا مي توانيد اطلاعات زيادي را براي بازديد از شهر پيدا كنيد (مكانهاي فرهنگي ، مكانهاي جايگزين ، پاركها و غيره).
خلاصه
شب برلين يا پايتخت اروپا
جو در برلين بسيار آرام است و مي توانيد تركيبي شيرين از مردم و ژانرها را مشاهده كنيد.

از عصر جمعه ، خيابان ها و ايستگاه هاي مترو (كه بيشتر به عنوان S-Bahn شناخته مي شود) پر از فاش كننده هاي همه مليت هايي است كه البته به سمت آنها مي روند و به گوشه هاي مورد علاقه خود مي روند.

اين امر عادي فقط تا حدودي واقعيت را منعكس مي كند زيرا مهماني به ندرت هنگام رسيدن روز متوقف مي شود.
اگر اين جاه طلبي است ، مي توانيد به راحتي و بدون وقفه از پنجشنبه عصر تا دوشنبه صبح بيابيد. از طرف ديگر ، بيشتر غروبها كمي ديرتر از پاريس آغاز مي شود ، قصد نداريد خيلي زود برسيد (نيمه شب حداقل چيزي است كه مي گويم).

در عين حال اگر بعد از ساعت 2 صبح رسيديد ، قبل از ورود به برخي از باشگاه ها حداقل 1 ساعت در صف صف باشيد!

ميله هايي براي بيرون رفتن در برلين
يام
بروزرساني: اين مكان در زمستان بسته است
نوار ياام براي بيرون رفتن در برلين اين يك نوار ساحلي غير معمول است كه در نزديكي رودخانه سمت شرق واقع شده است.

براي توصيف آن ، مي گويم اين مانند يك واحه كارائيب در شهر برلين است. اين مكان با يك فضاي رگي ، با مشهورترين ديوار نقاشي جهان احاطه شده است ، منظورم از آن گالري East-Side است!

اين مكان براي بعدازظهرها ، ظهرهاي بعد از ظهر و غروبهاي اوليه ايده آل است.
آدرس: Stralauer Platz 35

MADAME CLAUDE
من در مترو هستم و به يك زن برلين نزديك مي شوم و مي پرسم كه امكان بيرون رفتن در برلين وجود دارد. خيلي سريع مكالمه ادامه مي يابد و بعد از چند دقيقه ، او پيشنهاد مي كند تا با او به اين نوار كاملاً غيرمعمول ، مادام كلود بيايد. بايد!

هنگامي كه آنجا هستيد فوراً متوجه خواهيد شد كه همه چيز وارونه است! جداول ، ميزها ، صندلي ها ، تقريباً همه چيز به سقف چسبيده است! اما خيلي بيشتر از اين ، اين نوار موسيقي عالي مي نوازد و فضاي بسيار خوبي دارد.
ايده آل براي اواخر بعد از ظهر و اوايل عصر.
مادام كلود بار در برلين
آدرس: خيابان لوبنر. 19

CLUB DER VISIONAER (يا باشگاه ديداري)
همچنين در طرف رودخانه شرقي در برلين ، اين نوار براي يكشنبه ها بعد از ظهرهاي تابستان مشهور است ، جايي كه مردم تا ساعت هاي صبح صبح در آن مي مانند.

با اين حال ، در زمستان با يك برنامه بسيار جالب نمايش ، خواندن شعر ، كنسرت و نمايشگاه - يك مكان بسيار فرهنگي است - يك ضرورت!
Visionaries Club
آدرس: Am Flutgraben 1

آشغال سفيد
اين يكي از آن مكان هاست كه ، هر كجا كه در برلين هستيد ، مي توانيد با افراد مختلفي ديدار كنيد!
ارائه غذاي خوب (همبرگرها عالي هستند) و داشتن يك برنامه موسيقي واقعا خوب ، زباله سفيد احتمالاً با هر قيمتي مكاني براي بازديد در برلين است.
آدرس: Schönhauser Allee 6/7

MONARCH
مي خواهم بگويم "نوار شايسته".
شما بايد از پله هاي باريكي صعود كنيد كه لكه هاي ادرار را پشت سر مي گذارد ، (بعضي اوقات) جلوي يك يا دو معتاد خواب آور عبور مي كند. اما منظره نفس گير آسمان و كوكتل ها ارزش آن را دارند.
يكي از ميله هايي كه در احياي ناحيه Kottbusser Tor كمك مي كند.
آدرس: Skalitzer Strasse 134 ، طبقه اول

لوزيا
لوزيا مكاني واقعاً خنك است ، افرادي كه به آنجا مي روند بسيار خنك هم هستند و دكوراسيون كاملاً خاص است: مبلمان از دهه 50 و 60 داخلي را تزئين مي كند. صاحبان طرفداران صنعت خياباني بنكسي هستند و اين نشان مي دهد!
غذاي خوب و موسيقي بسيار عالي: پاپ روح ، جاز و جايگزين.
عصر شنبه شب يك دي جي وجود دارد كه حداقل تكنوازي را بازي مي كند.
آدرس: Oranienstrasse 34

من به روزرساني اين ليست از ميله ها ادامه خواهم داد!

باشگاه هايي كه در برلين مي روند
اميدوارم كه شما طرفدار تكنو باشيد ، زيرا در برلين تقريباً وجود دارد!
ورود باشگاه ها از 10/15 يورو تجاوز نمي كند و قيمت هاي مصرف متغير است ، اما هرگز در سطح پاريس نيست.
لطفاً توجه داشته باشيد: بعضي اوقات مي توانيد سپرده اي را روي عينك خود جمع كنيد.

يادداشت ها: در برلين اغلب به شما گفته مي شود كه هيچ كد در اينجا وجود ندارد. اشتباه است ، بسياري وجود دارد اما آنها متفاوت هستند. به عنوان مثال ، از لباس پوشيدن در كلاس خودداري كنيد ، بياييد و استراحت كنيد. آهسته دويدن پيراهن راحت تر از موكازين و پيراهن است. همچنين توجه داشته باشيد كه اگر تنها باشيد از يك گروه (چه مردها و چه دختران) بيشتر احتمال دارد وارد يك باشگاه شويد! من همچنين متوجه شدم كه فنرها ضد نژادپرستي را تمرين مي كردند. به اين معني كه اگر به نظر عجيب و غريب به نظر برسيد ، احتمال بازگشت بيشتر است. من فقط مي گويم آنچه بعد از 7 سال در اينجا متوجه شدم.

برغين
خوب من مجبور شدم از مشهورترين باشگاه جهان شروع كنم.
براي ورود به اين باشگاه به صبر و شكيبايي نياز داريد ، صف مي تواند 2 تا 3 ساعت به راحتي طول بكشد! مخصوصاً عصر جمعه. علاوه بر اين ، شما 50/50 شانس عدم پذيرش ورود ، بدون هيچ بهانه اي داريد. اين باشگاه به همين دليل شناخته شده است.

اما من به شما اطمينان مي دهم ، يك بار در داخل ، واقعاً ارزشش را دارد! اگر مي خواهيد يك مرور كلي داشته باشيد ، توصيه مي كنم اين مقاله را بخوانيد: برغين ، دعوت به سفر.
برغين عمدتاً از دو اتاق تشكيل شده است (آنها براي يك رويداد خاص يك سوم و گاه يك چهارم را باز مي كنند).
اتاق اول لو برغين است. بسيار تاريك ، گرم است و شما به معناي واقعي كلمه احساس مي كنيد موسيقي تكنو در لرزش در بدن شما (بدون اينكه گوش هاي گوش خود را لرزاند) لرزان است. موسيقي آنجا نيز تاريك است. اين اتاق از روز شنبه باز است
اتاق دوم Panorama-Bar ، كمي شادتر و همچنين كوچكتر است. اتاق از عصر جمعه باز است.

اگر به عقب برگرديد ، صبح روز يكشنبه دوباره شانس خود را امتحان كنيد ، پس از آن ، شانس بيشتري براي ورود به آن خواهيد داشت.
آدرس: Am Wriezener Bahnhof 1، Friedrichshain

آب
فيزيولوژيست هاي ورودي شروع به همان اندازه بيرقين مي كنند ، اما براي تراس كنار آب ، ارزش امتحان كردن دارد. رقص در مقابل طلوع آفتاب افسانه است.
آدرس: Falckensteinstrasse 49 ، Kreuzberg

هفته
خوب ، هنوز تعداد بيگانگان زيادي در اين باشگاه وجود دارند ، اما هنوز هم يك ضرورت وجود دارد: در طبقه هاي 12 و 15 و در پشت بام ساختمان در الكساندر پلاتز ... برج تلويزيون تقريبا در سطح چشم جادو!
آدرس: الكساندر پلاتز 7

دروازه طلايي
كلوپ عالي ، اما تا 4 صبح به آنجا نرويد. ايده آل براي afters
آدرس: Dircksenstrasse 77

KATER BLAU (FORMERLY KATER HOLZIG يا BAR 25)
كاتر هولزيگ اولين باشگاهي است كه من در برلين ساختم و براي من بهترين شهر است! اين دو ساختمان متروكه بزرگ است كه قدمت آنها قبل از سقوط ديوار است كه به يك باشگاه تبديل شده اند. نقاشي هاي ديواري در همه جا به ما يادآوري مي كنند كه اين مكان سالهاست كه چمباتمه زده است.

در بيرون مي توانيد از Spree ، رودخانه اي كه از طريق برلين جاري مي شود ، لذت ببريد. علاوه بر اين ، اينجا بود كه من پريدم ، برهنه مانند كرم ، پس از شرط بندي با برلين ها در اين باشگاه ملاقات كرد ... آها اين جوانان!
كلوپ كاتر هولزيگ برلين

در طول روز مي توانيد از غروب خورشيد و برخي از كنسرت ها لذت ببريد. اين موارد در هيچ جا و حتي در سايت رسمي ارجاع نشده است. اين روح برلين است ، وقايع به صورت كلمه از دهان پخش مي شوند.
آدرس Kater Blau: Holzmarktstr. 25

SISYPHOS
اين دومين باشگاه مورد علاقه من است ، جو فوق العاده است و به نظر مي رسد مانند كاتر بلوو.
4 طبقه رقص مختلف وجود دارد كه دو مورد از آنها در خارج است.
با اين حال اين باشگاه فقط بين مارس و اكتبر باز است ، اما بقيه سال تعطيل است.
مراقب باشيد ، اكثراً هر هفته ديگر باز است ، قبل از رفتن به وب سايت رسمي مراجعه كنيد.

برنامه خوب اگر مي خواهيد مانند يك برلين از اين باشگاه لذت ببريد و روز شنبه حدود ساعت 6 بعد از ظهر به آنجا برويد ، از خط انتظار بيش از دو ساعت جلوگيري مي كنيد كه شروع به ساخت حدود نيمه شب مي كند. يا صبحها حدود ساعت 8 صبح بعد از خواب خوب به آنجا برويد.
اگر گرسنه هستيد ، فست فودهاي كوچكي براي پر كردن شكم وجود دارد كه ساندويچ ، پيتزا ، سوپ و ساير غذاهاي كوچك را سرو مي كنيد.

آدرس: Hauptstraße 15

TREASURE
شما مي دانيد فيلم Enter The Void ساخته گاسپارد نو را مي شناسيد؟
خوب احساس كردم وقتي در اين باشگاه بودم اين شاهكار سينمايي را زندگي مي كردم.

در نزديكي كاتر هولزيگ ، اين مكان همچنين يك ساختمان متروكه است. شما بايد از راهروهاي طولاني عبور كنيد كه در آن قادر نخواهيد بود بيش از يك متر را جلوي خود ببينيد. ،

دود ، مردم در گوشه و كنار تاريك. جو نزديك به لعاب است ، اما من مي خواهم بگويم "به معناي خوب كلمه"! من واقعاً اين مكان را دوست داشتم.
آدرس: Köpenicker Straße 70

KITKATCLUB
با تشكر از دوستان برلين ، من توانستم وارد اين باشگاه با اعتبار بسيار ويژه شوم و واقعاً بسيار خاص است. من ترجيح نمي دهم در مورد آن صحبت كنم. اما اگر تصميم به رفتن داريد ، 2 دقيقه پياده روي از Tresor و Kater Holzig است.
آدرس: Köpenicker Straße 76

در اينجا ، من به تازگي در اينجا كلوپ ها و كافه هايي را براي مسافرت در برلين ذكر كرده ام ، اين مكان ها نزديك به Kreuzberg و Freiderich حسين هستند كه گزينه هاي جايگزين در شهر هستند!

همانطور كه قبلاً گفته شد ، با گذراندن وقت در برلين ، اين ليست را به روز خواهم كرد.

در ضمن ، اگر مكان هاي بسيار خوبي براي پيشنهاد براي بيرون رفتن در برلين داريد ، از اشتراك آنها در نظرات شك نكنيد ، من خوشحال مي شوم كه از آنها ديدن كرده و آنها را به اين ليست اضافه كنيد!


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۶ اسفند ۱۳۹۸ ] [ ۱۲:۳۶:۲۰ ] [ كوروش ] [ نظرات (0) ]

امروز مي خواهم بخشي از خاطرات سفر خود را با شما به اشتراك بگذارم. شما قادر خواهيد بود آنچه را كه من در طول ماجراجويي خود در هيماليا ياد كردم ، كشف كنيد.
من مي خواستم اين مقاله را "تصويري" تر جلوه دهم ، بنابراين عكس هاي زيادي وجود دارد و من عمداً برخي قسمت ها را سانسور كردم ...!

روز اول: جو هند
بعد از 7 ساعت پرواز ، 3 قهوه ، 2 آب گوجه فرنگي ، يك سيني غذاي نسبتاً خوب ، 2 فيلم كه طبق تاريخ "قدس" طبق "جديد" طبقه بندي شده اند ، سرانجام وارد دهلي مي شويم.

سبك بين المللي اين فرودگاه شايد باعث شده است كه به نظر برسد در هر جاي دنيا هستيد. اما وقتي دكور و جو ما را ترميم مي كند ، به سختي از ترمينال خارج مي شويم. گرماي قريب به اتفاق ، زباله ها ، رنگ ها ، سر و صداها ، بوها ، ظروف سرباز يا مسافر ، ساري ها ، عمامه ها ، همه چيز به گلوي ما ميپرد!
به نظر مي رسد داوا با همه اين موارد كاملاً راحت است.

هيچ وقت براي سازگاري كافي نيست ، ما يك اتوبوس داريم كه بايد به مانالي برويم ، شهري در شمال شمال هند ...

در جاده با يك فيل ملاقات مي كنيم. و وقتي مي گويم "در جاده" ، به معناي واقعي كلمه است ... به هند خوش آمديد


روز دوم: به سمت اردوگاه اول
ساعت 9 بعد از ظهر زمان بي پايان است كه ما را براي رسيدن به شهر منالي فرا گرفت. قلبهاي ساعت 9 بعد از ظهر (زيرا آنها مانند ديوانه رانندگي مي كنند ... واقعاً!)
در مربيان و مربيان ، مسافران كه بام ، پنجره ها ، پله ها را چنگ مي زنند ، مانند خوشه هاي انساني سوار بر چرخ ها ، با خنده جمعي بزرگ از بهره برداري هاي كساني كه در جهت مخالف حركت مي كنند ، استقبال مي كنند.
من حتي اين تصور را دارم كه رانندگان شتاب دهنده را با آجري در حال توقف دارند تا از كند شدن آن خودداري كنند.
گشت و گذار هيماليا با Dawa Sherpa

روز سوم: سازگاري با ارتفاع
در اوايل صبح با ترك چادرم ، از تماشايي كه به من پيشنهاد مي شود ، خيره مي شوم. كوههاي عظيم در اطراف خود بلند مي شوند و منظره اي دلربا را ايجاد مي كنند كه از آن آرامش فراواني پديد مي آيد.
علاوه بر اين ، در گوشه اي از اردوگاه ، سرپاها اسب ها را براي مراحل بعدي آماده مي كنند ...
پياده روي هيماليا با شرپاس

روز چهارم: ما يكنواخت شروع مي كنيم
داوا تصميم گرفت تا برنامه هاي روز را تغيير دهد ، امروز ما فقط يك قدم بسيار كوچك بر مي داريم تا بتوانيم از لحاظ ارتكاب بهتري دست يابيم.
ما تصميم مي گيريم كه محيط اطراف را به تنهايي كشف كنيم. منظره دره عظيم كه تا آنجا كه چشم مي بيند ، نفس گير است.

روز 5: اولين روز بزرگ
حوالي ظهر ، در كنار كوه ، يك خانه خشت و چوبي را پشت سر مي گذاريم. اين اتاق توسط يك تراس پوشيده شده است كه علوفه آن جمع شده است. دانگ در آفتاب خشك مي شود و در اجاق گاز سوزانده مي شود. ديوارها سفيد شده اند. در مكان ها ، نمادهاي بودايي با ويژگي هاي ساده لوحانه ، با رنگ قرمز ، در برابر بدبختي محافظت مي شوند.
در داخل ، پيرمرد چاي را آماده مي كند و آن را در فنجان هاي كوچكي كه در جلوي ما روي يك نيمكت قرار مي گيرد ، براي ما سرو مي كند.
او در اينجا مي ماند ، در وسط هيچ جاي ، تمام تابستان براي پذيرايي از مسافران ...
زمان چاي لاداخ!

روز 6: 0 تا 30 درجه
در طي اين سفر فضايي عرفاني حاكم است. ما بسياري از استيپاها (كه مشخصه مكانهاي عبادت بودايي است) از دست مي دهيم.
داوا به من يادآوري مي كند كه ما هميشه بايد در اين نمادهاي مذهبي در سمت چپ بگرديم همانطور كه در "تنين در تبت (مي خندد).
استوپ ها در واقع مقبره هاي خاكسپاري بودند. يادگارهاي بودا در آنجا قرار گرفتند.
فهميدم كه آنها چشم اندازها را به روشي بسيار هماهنگ و ...
از آنجا كه هركدام با سرعت خود پيشرفت مي كنيم ، از Dawa مي پرسم كه مرحله روز كجا متوقف مي شود و او پاسخ مي دهد:

- 30 كيلومتر دورتر ... بنابراين اگر مي شنويد چيني ها در اطراف شما صحبت مي كنند ، مي چرخيد.

چشم انداز در لاداخ
روز 7: خستگي احساس مي شود
نزولي كه از گذر عبور مي كند و ما را به دهكده مي برد كاملاً شيب دار است. ديواري از MANIS ورودي يك روستا را نشانه مي گيرد: يك ديوار بزرگ سنگي خشك ، پوشيده از سنگ هاي صاف كه روي آن حك شده MANIS (دعوت هاي بودايي ، كه بيشترين تعداد آن OM MANE PADME HUM است! به گل نيلوفر آبي خوش آمديد). مانند استپ ها ، در سمت چپ به يك باي پس احتياج دارند.
اين روستا براي مدت طولاني در امتداد يك دره امتداد دارد كه امكان آبياري تراسها را فراهم مي كند. قدرت هيدروليك كارخانه هاي توليد آرد بسياري را تبديل مي كند ، بلكه كارخانه هاي بزرگي براي نماز نيز هستند كه زنگ هاي آنها هر قلل قلمي را به حساب مي آورد.
سنگ نماز مانيلز

روز هشتم: شكستن در صومعه
امروز تصميم داريم به يك صومعه برويم. پس از طي مسيري تقريباً يك ساعت ، به پاي پله هاي منتهي به معبد مي رسيم.
با هدايت ضربان ناشنوايان گونگ ، ما از پله هاي بي پايان صعود مي كنيم كه ما را از معبد جدا مي كند.

به آنجا رسيديم ، پابرهنه ، ما به تاريكي مي لغزيم و در سكوت مي نشينيم. در جايگاه نيلوفر آبي ، پوشيده از يك جامه سنگين ، پشمي و قرمز پشمي ، سر تراشيده شده ، سه لاما نماز صبح مي خوانند.
يك ريمپوچه (راهب محترم) بدون هيچ گونه سختي اين مراسم را راهنمايي مي كند. در بعضي مواقع ، مناجات ، كه توسط گونگ سوراخ مي شود ، با سوت هاي برآمدگي ، صداي شاخ و شاخ و برگ ، جايگزين صداي صداهاي وحشتناك مي شود كه بايد از شياطين دور شود.

اين سفر دشوار است ، بسيار دشوار حتي ... براي كسي مثل من كه عادت ندارد. اما اين براي مواقعي مثل اين است كه مي گوييم ارزشش را دارد ...
صومعه در لاداخ

روز نهم: پادوم ، پايتخت زانسرار
امروز با كاميون ايستگاه به پدوم ، پايتخت زانسرار مي رويم. زيگزاگ هاي جاده اي بين زندگي و مرگ: رانندگان به كارما اعتقاد دارند ، سرنوشتي كه جانشين احتجاج است. در چرخ كاميون ها يا ماشين هاي قديمي انگليسي همه هجوم مي آورند و از آب در مي آيند ، در حالي كه خدايان نتيجه را مي گيرند.
اما مناظر شگفت انگيزي كه به ما ارائه مي شود باعث مي شود همه آرامش ها را فراموش كنيم ...

روز 10: جلسه
اين داستان مسافري است كه در وسط هيچ جا به روستايي مي رسد. در اين دهكده ، او مسيرها را با يك شخصيت غيرمعمول عبور مي كند. او دوربين خود را ترسيم مي كند و از شخصيت مي پرسد كه آيا مي تواند از آن عكس بگيرد. شخصيت ، او احساس پريشاني مي كند و با لذت مي پذيرد. بعد از عكس ، مسافر تصميم مي گيرد بليطي كوچك به شخصيت بدهد كه حداكثر يك يورو را نشان مي دهد. شخصيت غيرمعمول هيجان زده است.

چند روز بعد مسافر جديدي وارد اين روستا مي شود و از مسير همين شخصيت عبور مي كند. اين مسافر جديد مانند اولين نفر تصميم مي گيرد از او عكس بگيرد. شخصيت خارق العاده ما مي پذيرد ، اما اين بار با تقليد از يك ژست دست ، مي گويند "پول پول". در واقع ، شخصيت تصميم گرفت تا مسافراني را كه مايل به گرفتن عكس از او هستند ، متهم كند ...
آيا مي توانيم شخصيت غيرمعمول را مقصر بدانيم؟

اين زن بالاي 110 سال مي خواست مرا براي عكس از من شارژ كند ... من اصلاً آن را بد نكشيدم ، حتي باعث شد لبخند بزنم. و همينطور او وقتي كه من جواب دادم "زنان خوش اخلاق!"
اما ترجيح دادم روسري را كه استفاده نمي كردم به او پيشنهاد كنم. او حتي خوشحال تر بود ...
من ترجيح مي دهم به جاي دادن پول چيزي را در ازاي مبادله ، غذا ، ريزه و غيره ارائه دهم. اين يك انتخاب است.

در هر صورت ، سفر دوستان را فراموش نكنيد ، گذرگاه ما ، هر كجا كه باشد ، اثري از خود برجاي مي گذارد.
جلسه در زانسرار

روز يازدهم: كشف زانكارار
در زانكارار ، شرايط زندگي بسيار سخت است (ممكن است در زمستان تا -40 درجه سانتيگراد پايين بيايد) و دسترسي به اين منطقه بسيار دشوار است. در زمستان ، Zanskaris اغلب حركت مي كنند Zanskar يخ زده براي حركت (يك ماموريت به ويژه خطرناك).
زانسرار و باران

روز 12 ، 13 ، 14: بالاتر ، سردتر
پياده روي Zanskar
ارتفاع زياد از مناظر وضوح استثنايي مي دهد كه طبيعتاً عكاسان را پر مي كند. اين نمايش نور و سايه اين موضوع را نشان مي دهد.
روز بعد صعود است ، پيشرفت آهسته است (در ارتفاع 5000 متر دو برابر اكسيژن كمتري دارد) ، اما بدون مشكل ما موفق به عبور از پاس نمي شويم با اين كه اعتراف مي كنم رضايت شخصي از عبور از 5000 علامت ...
آخرين پاس Zanskar

روز 15: بازگشت به تمدن
بعد از گذشت بيش از دو هفته از سكونت به لي برگرديد. خسته و خسته ، بيشتر روز استراحت مي كنم.
Leh ، اين يك شهر زيبا براي گردشگري است. در هر گوشه خيابان آژانس هاي مسافرتي ، مسافرخانه ها ، رستوران ها ، نانوايي هاي آلماني و فرانسوي و فروشگاه هاي سوغاتي وجود دارد ...
من با راج ، تبتي آشنا مي شوم كه در جنوب هند زندگي مي كند.
او به من توصيه مي كند كه موتور سواري را اجاره كنم و از معابد باشكوه اطراف لي ديدن كنم ...
لي در هند

روز شانزدهم: سواري در رويال آنفيلد
ساعت 9:30 صبح ، سوار موتورسيكلت رويال آنفيلد مي شوم كه از يك فروشنده در گوشه خيابان اجاره كرده و راهي كوه هاي شمال شمالي مي شوم. يك روز شگفت انگيز را در تلاشي جاده ها و بازديد از معابد سپري كردم. اين به من يادآوري سفر من از يك موتور سيكلت رويال آنفيلد از 3 سال پيش ...


روز 17: بازگشت به دلي ، خاطرات در ذهن.
زانكارار و لاداخ واقعاً مناطقي خارق العاده هستند كه بازديد از آنها را بسيار توصيه مي كنم. ارتفاع زياد است (بين 3000 تا 5000 متر) ، بنابراين شما براي رفتن به آنجا بايد در شرايط جسمي خوبي باشيد. علاوه بر اين ، من آن را در طول سفر احساس كردم ، هر يك از اقدامات بدني نياز به تلاش بيشتري دارد.

اما اين فقط يك ورزش ورزشي نبود ، بلكه راهي براي پاك كردن هوا و فراتر از حد من بود. همچنين راه خوبي براي جدا كردن از زندگي روزمره ، فناوري ، رسانه ، وبلاگهاي مسافرتي و يافتن خودم در هماهنگي با طبيعت و با خودم بود ...

اگر مي خواهيد همان نوع سفر را انجام دهيد ، پيشنهاد مي كنم مقاله من سازماندهي سفر خود را در لاداخ و زانكارار در هيماليا: راهنماي كامل!


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۳ اسفند ۱۳۹۸ ] [ ۰۷:۴۵:۳۶ ] [ كوروش ] [ نظرات (0) ]

در اينجا من در يك كوچه يا خيابان هستم ، آن را به هر آنچه مي خواهيد بناميد. بدون ماشين يا كسي در اطراف جز چند پارس سگهاي ولگرد.
سفر قرقيزستان

اكنون تقريباً نيم ساعت است كه يك راننده كاميون مرا در مركز چلپون آتا ، قرقيزستان رها كرد. اوه بله فراموش كردم كه به شما بگويم ، تصميم گرفتم در اين كشور سوار بر جاده باشم.
همانطور كه ژرژ ميشل مي گويد ، اين ساده ترين شكل حمل و نقل است. اين تقريباً يك موسسه در قرقيزستان است. اگر در كنار جاده بايستيد و انگشت شست خود را بلند كنيد ، تقريباً همه اتومبيل متوقف مي شوند.

به طور خلاصه ، براي بازگشت به گوسفندان ما ، Cholpon Ata روستاي كوچكي است كه در ارتفاع 1500 متري شمال درياچه فوق العاده ايسكي-كول واقع شده است.
از آنجا كه شما بايد يك جغرافيدان بد باشيد (در مورد آن نگران نباشيد) ، من قصد دارم به شما كمك كنم:


من در آنجا كاشته شده ام ، بدون اينكه بتوانم حركت كنم تا پيدا كنم كجاي اين شب بخوابم. من بدون هيچ برنامه اي به اينجا رسيده ام ، ميزبان من در بيشكك توصيه كرد كه در آنجا متوقف شوم.
و خودم را در آنجا ، تنها با شركت كوله‌پشتي خود ، پيدا كردم تا جاي خالي اطرافم را جستجو كنم.
بعد از يك ساعت سرگردان شدن در خيابان ، من فقط با خودم گفتم:

"هيچ كاري براي انجام اينجا نيست ، من مي شكنم ، در جاي ديگر بهتر مي شوم".

بنابراين من چيزهايم را گرفتم و به اميد اينكه خودرويي را پيدا كنم كه بتواند مرا در جاده اصلي رها كند ، پياده روي كردم به تنها چهارراه روستا. از آنجا اتوبوس پيدا مي كردم تا مرا به يك شهر بزرگتر ببرد.
پياده شدم و چند ثانيه بعد موتور ماشين را پشت سرم مي شنوم ، انگشت شست خود را بلند مي كنم و مي گويم اگر شخص كمي بيشتر از اين حركت كند ، پياده روي نيم ساعته من را نجات خواهد داد.

اتومبيل متوقف مي شود ، زني كه با حجاب سياه پوشيده از سرش است ، پنجره سمت مسافر را باز مي كند:

- اوه ، چهارراه؟ (آه چگونه مي توانيم به زبان انگليسي مي خواهيم crossroads) ، به تقاطع بعدي؟ اتوبوس؟
و در آنجا او با انگليسي كامل به من پاسخ مي دهد
- شما مي خواهيد من شما را به ايستگاه اتوبوس رها كنم؟ (ترجمه "آيا مي خواهيد من شما را در ايستگاه اتوبوس رها كنم؟")

من كاملا تعجب كردم ، از ابتداي سفر با كسي كه در اينجا انگليسي صحبت مي كند ، ملاقات نكرده ام. به طور رسمي دو زبان در قرقيزستان ، روسي و قرقيز وجود دارد.

در ماشين ، با لبخند ، از من سؤال مي كند كه من از كجا آمده ام و چه كاري را در قرقيزستان انجام مي دهم. به او توضيح مي دهم كه من براي كشف كشور ، اينجا هستم كه به تنهايي سفر مي كنم و هيچ كاري را برنامه ريزي نكرده ام. معمولاً از گفتن اينكه من به تنهايي سفر مي كنم ، يك قانون ساده ايمني است ، اما اين زن از چنان همدردي ابراز مي كند كه نيازي به پنهان كردن اين جزئيات ندارم.
از او مي پرسم چطور است كه خيلي خوب انگليسي صحبت مي كند ، توضيح مي دهد كه او چند سال با همسرش در ايالات متحده زندگي كرده است. امروز آنها به كشور بازگشته اند و چند دقيقه پياده روي از درياچه ايسيك-كول يك مهمانخانه كوچك اداره مي كنند.
اين بحث بيش از 10 دقيقه ادامه دارد و او با اشتياق در مورد كشورش ، درياچه و اسطوره هايي كه پيرامون آن وجود دارد با من صحبت مي كند. من به طور مذهبي به آن گوش مي كنم ، جذاب است!
وارد ايستگاه اتوبوس شد و به من گفت:

وقت داري؟ مي توانيد بياييد و در خانه چاي بخوريد و زن و شوهرم را ملاقات كنيد.

در همين لحظه ، كلپون آتا از "شهر خسته كننده" به جايي رفت كه احتمالاً برخي از زيباترين لحظات خود را در قرقيزستان مي گذرانم.
در واقع اين تعريف سفر است. من اوج را دوست دارم ، اما كمترين سرعت نيز مهم است. من دوست دارم نااميد شوم وقتي غافلگيرهاي بزرگي در پايان منتظر من هستند. و من عاشق افراد جالبي هستم كه با ماجراهاي خود ملاقات مي كنم.

من براي لحظه اي دريغ نمي كنم و دعوت را قبول مي كنم. من از تجربه مي دانم كه قدرت گفتن بله مي تواند خيلي تغيير كند.

نگاهي اجمالي به كلپون آتا ، قرقيزستان
باشه ، بگذاريد شما را با كلپون آتا آشنا كنم.
بنابراين در آنجا خيابان اصلي داريد:
كلپون آتا قرقيزستان

و سرانجام ، اين راهي است كه من هنگام سوار شدن با اسب حركت كردم ...
كلپون آتا قرقيزستان

اميدوارم بفهميد كه چرا بعد از 30 دقيقه در اين روستاي بسيار صلح آميز ، من آماده سوار شدن شدم.

رنج و همسرش بولوت آن نوع مهمانخانه اي را دارند كه شما هرگز نمي خواهيد آن را ترك كنيد. ساده است ، اتاق ها اساسي و راحت هستند ، اما مكالمات زيادي كه با رنج انجام شده است اين مكان را به مكاني بي نظير تبديل مي كند.

او انگليسي كامل صحبت مي كند ، دوست دارد در مورد فرهنگ كشور ، زندگي و جهان به طور كلي صحبت كند. او بسيار خودجوش است ، لبخند و خنده اش فوق العاده مسري است ، او دوست دارد غذاهاي محلي خوشمزه را براي ميهمانان خود بپزد و همه چيز را انجام مي دهد تا مسافران از مدت طولاني اقامت خود در Cholpon Ata را به خاطر بسپارند.
من قصد نداشتم طولاني بمانم اما رنج پيشنهاد داد كه چند شب بطور رايگان بماند. مهمانخانه معمولاً در اين زمان از سال بسته است! بنابراين من يك بله بزرگ مي گويم و تصميم مي گيرم كه اقامت خود را در اين روستا تمديد كنم.

بدون دروغ گفتن ، فكر مي كنم نيمي از مدت اقامت خود را در اينجا با رنج انجام دادم ، بيشتر در مورد كشورش ياد گرفتم ، به صحبت هاي او با من در مورد زندگي خود در آمريكا با همسرش گوش دادم و به تبادل ايده در مورد سياست ، دين ، ​​مسافرت و بسياري موارد ديگر. در طول سه روز ، من در طول سفر به قرقيزستان بيش از هر شخص ديگري با او صحبت كردم. اگر وقت داشتم ، مي توانم بارها و بارها اين مكالمات را ادامه دهم.

در اينجا همان ظرفي است كه او در همان شب براي ما طبخ كرد:
غذاي قرقيزستان

پياده روي به درياچه ايسيك كول در قرقيزستان
در روز اول خود در دهكده ، به رنج گفتم كه مي خواهم برم درياچه ايسيك-كول را ببينم. او مرا در مسيري كوچك همراهي مي كند و تمام راهنمايي هاي من را براي رسيدن به آنجا به من مي دهد. من مجبور شدم خودم را از خنديدن متوقف كنم زيرا او مسيرهاي زنجيرآميز را زنجير كرد. او واقعاً خوشحال بود كه به اين درياچه علاقه مند شدم. پس از گوش دادن به تمام دستورالعمل هاي او براي رسيدن به آنجا و فراموش كردن اكثريت قريب به اتفاق ، تلاش كردم تا تمركز كنم.

اگر درست به خاطر بياورم ، به نظر مي رسد:

"مستقيماً بين درختان قدم بزنيد تا به دو خانه جديد برسيد.
بعد از عبور از دو خانه بعدي ، كمي به راست بپيچيد و در مسير خاكي كوچك ادامه دهيد.
از يك جريان كوچك عبور كنيد ، از پله ها بالا برويد ، به سمت چپ بپيچيد ، يك اسب خواب وجود دارد ، او را با زدن صداي گوش راست خود با يك لاله از كوه ها بيدار كنيد كه با كشتن ترول كه از آن محافظت مي كند ، بهبود مي يابيد.
براي از بين بردن ترول ، بايد حلقه منحصر به فرد ، همچنين به نام "گرانبهاي من" را بازيابي كنيد ، كه گلوم مخفيانه در كوههاي موردور نگه مي دارد.
پس از تلاش خود بايد حلقه را از بين ببريد يا سائرون دوباره به هتك حرمت همه باز خواهد گشت ... "

اوه آره ، مي دانم ، اين سناريو "ارباب حلقه ها" است ... اما وقتي رنج به من راهنمايي كرد ، به نظر من اينگونه بود.
در هر صورت من واقعاً نمي دانم چطور ، اما بعد از 30 دقيقه پياده روي ساحل و درياچه را پيدا مي كنم. سپس در يك منظره كاملاً باشكوه شركت مي كنم. احاطه شده از قله هاي پوشيده از برف كوه هاي اطراف ، آب هاي شفاف آبي و كريستالي درياچه قبل از چشمان من رقصيد.

بعد از يك عصر مكالمه هاي طولاني با رنج ، پلو ، خانگي و ترشي و كمپوت ها ، من مثل يك خوابگاه در روستاي صلح آميز چولپون آتا مي خوابم ...

وقتي صبح روز بعد از خواب بيدار شدم ، نمي توانستم صبر كنم تا از خواب بلند شوم و مي دانم اين روز جديد چگونه خواهد بود.
من خودم را با بولوت و دخترش در يك مركز فرقه بزرگ به نام رو Ordo همراهي مي كنم كه در هيچ كجا ذكر نشده است! اين امكان را به من داد تا درباره كشور ، قهرمانان و تاريخ آنها اطلاعات بيشتري كسب كنم.
علاوه بر اين ، من در مورد يكي از چهره هاي برجسته قرقيزستان ، Tchinguiz Aïtmatov ، نويسنده اي كه با قلم خود چيزهاي زيادي را در اين كشور تغيير داده است مي آموزم. پس از آن ، بسياري از مردم قرقيز توصيه كردند كه كتاب هاي او را بخوانم. او عشق خود به كشور را با زيبايي توصيف مي كند ، با شور و شوق در مورد طبيعت خود ، در مورد مردمش صحبت مي كند ... خلاصه اينكه اگر به اطراف آن منطقه سفر كنيد ، توصيه مي كنم يكي از كتاب هاي او را بخوانيد.

موزه رو Ordo
با بازگشت به كلپون آتا ، مزارع و روستاهاي منطقه را طي مي كنم و فضاهاي خالي زيادي را كشف مي كنم ، ايده آل براي تفكر و تعمق. فرصتي براي من كه بتوانم از پيشرفت سفرم استفاده كنم ، جلساتي كه من و پروژه هاي آينده ام را نشان مي دهد ...
كوههاي قرقيزستان

بقيه بعد از ظهر ، من آن را صرف گفتن سلام و لبخند زدن به رهگذران مي كنم ، تقريباً هميشه "سلام" يا لبخند را در عوض دريافت مي كنم ، چه از مرداني كه سوار بر اسب هستند ، چه زناني كه مراقبشان هستند پنجره ها ، افراد مسن در حال عبور از خيابان با عصا يا بچه هايي كه با يك خر بازي مي كنند.
كودكان قرقيزستان

پس از آن به صرف شام در تنها رستوران شهر رفتم و مورد استقبال دو زن دوست داشتني قرار گرفتم. آنها سوپ و سالاد مرغي خوشمزه به من خدمت كردند. در آن زمان ، در حالي كه من وعده غذايي خود را در اين اتاق خالي كوچك تزئين شده به سبك اتحاد جماهير شوروي و هر از گاهي با دو زن صحبت مي كردم ، نمي توانم باور كنم كه چقدر روستاي كلپون آتا در من رفته است. احترام خيلي سريع اگر وقت من تمام نشده بود ، من مطمئن هستم كه من مدت طولاني تر در اينجا مي ماندم.

اما صبح روز بعد ، بعد از صرف صبحانه دلچسب از تخم مرغ هاي تازه ، پنكيك خانگي و چاي ، نوبت بسته شدن من بود.
به اتاقم مي روم و كوله پشتي ام را آماده مي كنم. رنج پيشنهاد كرده بود به صورت رايگان در مهمانخانه بماند اما من تصميم گرفتم به مدت 3 شب كه در اينجا گذراندم به او بپردازم. اين چند يورو چيزي نيست كه در مقايسه با آنچه رنج و بولوت با من به اشتراك گذاشتند.

من يك گفتگوي نهايي با رنج ، پر از داستان ، خنده و اكتشافات در مورد فرهنگ محلي دارم.
و ، تا حد امكان ، من از او و همسرش خداحافظي كردم ...
چند دقيقه بعد ، من در آنجا هستم ، در همان مكاني كه راننده چند روز زودتر از من رانده بود ، در همان مكاني كه خلاء را برطرف كرده بودم با تعجب كه چرا به اين مكان وحشتناك رسيده ام ، در همان مكاني كه من تصميم گرفته بودم بلافاصله ترك كنم بدون اينكه فرصتي براي دهكده بدهم.

من احساس مي كنم كه بسياري از مسافران به دليل اولين تصور از دستشان در شهرهاي جالب توجه است. اگر خيلي سريع كلپون آتا را ترك كرده بودم ، نمي فهميدم چه چيزي در پشت اين خيابان هاي متروك ، اين خانه هاي چوبي ، اين بلوك هاي بتوني كه به عنوان آپارتمان خدمت مي كنند ، اين چند مغازه ، اين بازار متروك است. ، اين الاغها در پشت درختان پنهان شده اند و اين مردي كه از روستا با اسب سوار مي شود.
مانند هر شهر يا روستاي ديگري در جهان ، فراموش كردن اولين تصور ما به شما امكان مي دهد تا تجربه هاي سفر فراموش نشدني را تجربه كنيد.
و اينجا در كلپون آتا ، اين دهكده در وسط هيچ جا در قلب خود يك كشور در وسط هيچ جا نيست ، لحظه هايي بوده است كه من نمي خواهم آن را فراموش كنم.

به خاطر داشته باشيد مسافر ، "به ناشناخته ها اعتماد كنيد" و به ياد داشته باشيد كه هرگز نمي دانيد چه چيزي در گوشه و كنار پنهان است ...

 


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۳ اسفند ۱۳۹۸ ] [ ۰۷:۴۳:۲۴ ] [ كوروش ] [ نظرات (0) ]

مسافرت و دريافت نامه خود: راه حل ها!

همانطور كه احتمالاً از قبل مي دانيد ، اگر مدت طولاني سفر مي كنيد ، داشتن يك آدرس ثابت به همان اندازه دشوار است! به همين دليل تصميم گرفتم يك راهنماي عملي تهيه كنم كه به شما در بهتر سازماندهي بهتر كمك مي كند!

چرا هنگام مسافرت يك آدرس ثابت نگه داريد؟
هنگامي كه شما در مسافرت نيستيد يا فقط در تعطيلات هستيد ، داشتن آدرس ثابت طبيعي ترين چيز در جهان است. اما اين براي افرادي كه بي وقفه از مكاني به مكان ديگر و عشاير ديجيتالي سفر مي كنند ، دور از ذهن نيست.
و واقعيت نداشتن يك آدرس ثابت ، به تجربه من باور كنيد كه همه چيز را پيچيده مي كند! و من نمي گويم اين فقط به خاطر دشواري در دريافت نامه من ، اما براي هزار چيز ديگر كه لزوماً در مورد آنها فكر نمي كنيد.

در واقع ، امروز ، ما به آدرس واقعي براي همه چيز و هر چيزي احتياج داريم:
براي باز كردن يا نگه داشتن حساب بانكي
براي گرفتن وام
براي درخواست گذرنامه ، شناسنامه يا ويزا
در بيشتر مراحل اداري
غيره
و اگر به خودتان بگوييد كه خيلي بد است ، هر بار كه موقعيت مكاني خود را تغيير مي دهيد ، آدرس خود را تغيير مي دهيد ، اين نيز گزينه اي نيست! خيلي طول مي كشد و شما هرگز اسناد و مدارك حمايتي لازم را دوباره نخواهيد داشت.
راه حل كمي مناسب تر اين است كه در كنار يكي از بستگان خود زندگي كنيد. اما اگر نامه الكترونيكي زيادي دريافت كنيد بسيار ايده آل نيست و علاوه بر اين ، مي تواند محاسبه ماليات دوست شما را تغيير دهد ...

يك آدرس ثابت به راحتي و بدون شكسته شدن بانك امكان پذير است!
بله ، خوشبختانه شركتهاي متخصص در اين زمينه مشغول فعاليت هستند كه به شما امكان ارائه آدرس پستي ثابت را براي ارزان و بدون تشريفات بسيار زياد ارائه مي دهند.
بسياري از تأمين كنندگان صندوق پستي در سراسر جهان وجود دارند. آنها آدرسهاي شخصي يا حرفه اي ارائه مي دهند و هر روز از اسكن نامه هاي شما مراقبت مي كنند. سپس مي توانيد هر جا كه خواستيد آن را براي شما "حضوري" ارسال كرده يا از آنها بخواهيد كه آن را براي شما ذخيره كنند. اين صندوق هاي پستي براي هر نامه دريافتي با اشتراك ماهانه يا كارت كار مي كنند. محاسبه اقتصادي ترين فرمول بر اساس وضعيت شما بر عهده شماست.

صندوق پستي: استراتژي مسافران
در طول سفر خودم ، توانسته ام در كشورهايي كه اغلب به آنها مي روم ، شبكه بزرگي از صندوق هاي پست را ايجاد كنم. در نتيجه ، هر بار كه قصد بازديد از يكي از اين كشورها را دارم ، پيش از اين دو يا سه هفته تمام نامه هاي خود را در آنجا ارسال مي كنم. اگر من در سنگاپور هستم و سه هفته قبل از عزيمت به برلين مي روم ، تمام نامه هايم را به برلين منتقل مي كنم و مانند آن ، مي توانم آن را با دستي جمع كنم.

اگر از Curve Card استفاده مي كنيد ، اين سيستم جعبه PO نيز فوق العاده كاربردي است! Curve Card به شما امكان مي دهد بدون داشتن كارت خود مبلغي بپردازيد. يك اسكن ساده كافي است. بنابراين ، اگر بعد از انقضا يا سرقت نياز به دريافت كارت بانكي جديد داريد ، براي شما بسيار راحت تر خواهد بود!

در اينجا ليستي از MAILBOXES من است
استراليا: Aussie Mailman

كانادا: هر بار صندوق پستي

چين Tiptrans

قبرس: صندوق هاي پستي آپليا

استوني: B2baltics

فرانسه: Courrier du Voyageur ، Paperboy

آلمان: myGermany

هنگ كنگ: مركز تجارت Jumpstart

مالت: مالت Post Easipik

نيوزيلند: جعبه خصوصي

پاناما: پاناميل

پاراگوئه: Regus

سنگاپور: SnapMail

اسلووني: Data.si

اسپانيا: Spainbox

سوئيس: آدرس ايميل سوئيسي من

بريتانيا: Expost

ايالات متحده: هر بار صندوق پستي


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۲ اسفند ۱۳۹۸ ] [ ۰۷:۴۰:۲۴ ] [ كوروش ] [ نظرات (0) ]

مقاله دعوت شده توسط La perle

مطمئناً اين نبايد شما را فراري دهد ، برلين طي دهه هاي گذشته خود را به عنوان واسطه اروپاي موسيقي الكترونيكي تأسيس كرده است. هر ساله 3 ميليون نفر براي پياده روي در طبقه هاي رقص برلين آمده و طعم باد آزادي را كه در پايتخت آلمان مي وزد ، مي چشند.

در آن زمان ، در ويرانه هاي تاريخ بود كه ضد فرهنگ ، مانند ديميتري هگمن (بنيانگذار ترسور) ، توسعه يافت و اولين نمونه هاي تكنيكي براي گرم شدن آنها طنين انداز شدند. قلب. امروز ده ها كلوپ در برلين وجود دارد اما يكي از آنها مجذوب و فتنه مي شود. بديهي است كه برغين اسطوره اي است.

بيا ، من با تو صحبت مي كنم!

برغين در مبدا
همه چيز از اوايل دهه 90 آغاز شد ، ميشل و نوربرت (بدون آنها اين مقاله هرگز وجود نداشت!) در حال حركت هستند.

هنگامي كه آنها Berghain را در سال 2004 ايجاد كردند ، اين دو اولين آزمايش آنها نبود. ابتدا آنها باشگاه همجنسگرا Snax ، نوعي باشگاه مسافرتي در برلين را اداره كردند. (علاوه بر اين ، عصرهاي Snax هنوز هم امروزه در زيرزمين هاي برغين ظاهر مي شوند). سپس ، يك پيشنهاد جذاب به شما اجازه مي دهد تا دو آكولايت بتوانند تورنت هاي خود را با دوام در كارخانه در سواحل Spree كه قبلاً براي نگهداري راه آهن مورد استفاده قرار مي گرفت ، قرار دهند. در سال 1998 ، باشگاه استگوت متولد شد و فرانسه قهرمان فوتبال جهان شد. فكر مي كنيم خواب مي بينيم. چه چيزي بيشتر از شما مي توانيد بخواهيد!

با وجود گمانه زني هاي تهاجمي زمين در اوايل دهه 2000 ، اين باشگاه براي چندين سال برگزار شد. هنوز شهرداري با بهره گيري از پتانسيلهاي جذاب و اقتصادي كه مي تواند نمايانگر "دنياي شب" نباشد ، در سال 2003 از ساخت محاصره شده و بحث برانگيز O2 World Arena (مجموعه ورزشي 17000 مكان) در محل و مكان خبر داد. باشگاه. به نظر مي رسد زانو مرگ براي استگوت ،

"Alles kaputt" همانطور كه در اينجا مي گوييم ...

از اين پايان "كف زدن" ، مهماني خداحافظي به يادماندني از 4 ژانويه ، بلكه بازگرداندن استگوت را كه امروز برچسب رسمي برغين است ، به ياد خواهيم آورد! چشمك خوب!

بسياري از برترين ها به عنوان بهترين باشگاه جهان شناخته شده و قلب كل كره زمين را تسخير كرده اند. در آن طرف اقيانوس اطلس ، رولينگ استونز و نيويوركر حتي به آن غرور مي بخشند ، روي جلد!

چرا برغين اينقدر محبوب است؟
احتمالاً از خود مي پرسيديد كه چرا اين مكان در فرهنگ پاپ اينقدر محبوب است؟

سيستم صوتي ، بيا! بنابراين بايد از توني اندروز ، خالق Funktion-One يا نبوغ صدا ، و همچنين بن كلوك و مارسل دتمان دو ساكن محل تشكر كنم. گوشهايم جاودانه سپاسگزار خواهد بود.

همانطور كه از برتري "مكه" تكنو مشهود است ، مقامات آلماني برغين را در سال 2016 به رتبه ميراث فرهنگي ارتقا دادند. دقيقاً همين!

حالا كه كمي تاريخ را مي شناسيد ، بياييد به قلب موضوع تجربه برغين برسيم!

داخل برغين ...
هيچ باشگاه ديگري اينقدر شايعات و خيالات زيادي ندارد ... من مي دانم كه به خودتان چه مي گوييد:

"ديده نشده ، باور نشده است!" "هر آنچه گفته مي شود ، افسانه است يا واقعيت؟

تنها راه براي پيدا كردن اين است كه قدم استرس زا براي ورود به باشگاه عبور كرده و پاس را بدست آوريد كه شما را به روده نيروگاه عظيم استثمار شده سبك استالينيستي سوق مي دهد. 4 طبقه ساختمان فضاهاي زيادي را براي رقصيدن بلكه براي گپ زدن يا استراحت فراهم مي كند.

دو اتاق ، دو جو. از ورودي ، ارتعاشات فني برش ساطع شده توسط طبقه اول را مي شنويد كه چيزي بيشتر يا كمتر از سالن رسمي برغين نيست.

در مورد نوار پانوراما ، واقع در طبقه دوم ، شما را به رقص كلاسيك ديسكو ، سرودهاي پاپ و البته بهترين موسيقي خانه تبديل خواهد كرد.

بسياري از شما اين عطش را براي هتونيسم برلين داريد كه ورود به برغين نهايي "غرغره" است. چگونه من شما را درك مي كنم! هيچ چيز مانند كشف آنچه در پشت اين ديوارهاي بتوني اتفاق مي افتد ، در 18 متري نه چندان دور از ايستگاه قطار Ostbahnhof بلند مي شويد.

بدون اينكه بخواهم شما را نااميد كنم ، خطوط بعدي من به شما نخواهد گفت كه چه اتفاقي مي افتد يا آنچه در آنجا مي بينيم. من نمي خواهم بگويم چه كاري بايد انجام دهم و يا انجام دهم زيرا اين مهم نيست. نكته اصلي اين است كه خودتان باشيد و به آنچه در قلب شما اتفاق مي افتد گوش دهيد.

كمي "پنير" به شما اعطا مي كنم.

با اين حال ، بدانيد كه هر كس مي تواند شانس خود را امتحان كند ، پس چرا مال شما را نمي گيرند؟

هر كس تلاش كند هيچ چيز ندارد!

حتي اگر در نگاه اول چيزي براي ترساندن برغين وجود داشته باشد ، بياييد اين موضوع را هدر دهيم! اين چيزي غير از جايي نيست كه در كفش ورزشي خود احساس خوبي داشته باشيد. خوب بله بياييد ببينيم اين يك كلوپ است ، بنابراين ما آنجا مي رقصيم.

اين كه آيا شما يك طغيان اوليه هستيد يا اواخر شب بخوريد ، نگران نباشيد ، فراتر نمي رويد! اين باشگاه از نيمه شب روز شنبه تا دوشنبه صبح درهاي خود را باز مي كند! خوش شانس ترين در ميان شما صف چشمگير ساعت عجله را پشت سر خواهيد گذاشت. در صورت نياز به صبر و شكيبايي جمعيت ، فرصت استفاده از يك جلسه دلپذير را بگيريد!

حتي ممكن است در آنجا عكاس جوان فرانسوي سابينا را در آنجا ببينيد. او مقابل كلوپ هاي شبانه برلين هدف خود را بازي مي كند. پروژه او "Nachtclub Berlin" به همان اندازه كه خيره كننده است مسموم كننده است. اگر از الهام گرفتن لباس استفاده كنيد ، عكسهاي او همچنين مي تواند ايده هايي براي شما ايجاد كند! براي سوال جاودانه رنگ يا سياه آن به عهده شماست. هيچ كاري را مجبور نكنيد ، زيرا هيچ كس فريب خورده نيست ، و طبيعي را كه گول مي زند تعقيب مي كند ...
يكي ديگر از جلسات مهم در ورودي برغين ، رو در رو با سوون ماركارت (جايي كه يكي از پسرانش) است ، رو در رو خواهد بود. آيا واقعا ارائه آن ضروري است؟ بله همه يكسان است!

اين كلش خال كوبي تقريباً به اندازه استقرار مشهور است! وي به دليل داشتن يكي از گزينشي ترين فيزيولوژيست هاي جهان ، به نوعي محافظ "روح برگغين" است.

در حاليكه ورود به اين باشگاه به يك موضوع جذاب در وب تبديل شده است (وبلاگ هايي كه مشاوره كمي بيش از حد را لژيون مي دانند ...) ، اين فيزيوتراپيك معروف در مصاحبه هاي مختلفي كه از ديدگاه خود به مطبوعات اعطا شده است:

"انتخاب من صرفاً ذهني است"

تنها اولويت هاي او افرادي است كه به عشق موسيقي الكترونيكي مي آيند و به ميراث و تنوع فرهنگ همجنسگرايان برلين در دهه 90 احترام مي گذارند.

آيا خودتان را در درهاي خواستگار مي شنويد!

بعد از 10 دقيقه يا 4 ساعت انتظار ، در سرماي شديد زمستان يا در زير آفتاب شديد آگوست ، بدانيد كه يك "نئين" به دنبال يك چرخش سر از شما دعوت مي كند تا خرج كنيد. جاده مشترك است ... مطمئناً كمي آزار دهنده است اما هيچ چيز براي پشيماني وجود ندارد. اين مانند بازي كردن سر يا دم است اما باور كنيد كه ارزش اين تلاش را دارد.

اين سياست انتخاب دقيق با بيابان عكاسي نيز همراه است.

روح بزرگي از عكس نويسان يا طرفداران سلفي خودداري مي كنند!

"عكسبرداري نيستاده است! گرفتن عكس مجاز نيست! عكاسي ممنوع است! "

چرا؟ شايد براي اينكه اجازه دهيد خودتان را با گذر زمان حمل و نقل كنيد و با مردم تعامل داشته باشيد! كاملاً ساده! بگذاريد گفته شود ، بخشي از رمز و راز اين كليساي جامع صنعتي تكنو را نيز حفظ مي كند! اتفاقي كه در برغين مي افتد در ترنج باقي مي ماند! خوب بله كاشفان بزرگ ، ما هرگز به شما نگفتيم كه زندگي خيلي كوتاه است و شما مجبوريد از لحظه كنوني استفاده كنيد! تصاوير در سر هستند!

دي جي ها از سراسر جهان براي گوش دادن به گوش هاي شما آمده و ذهن شما را به سفر مي اندازند. كمترين چيز اين است كه به خود اجازه دهيد موسيقي حمل شود ، از سر به انگشتان پا تكان دهيد و به جاي ضربه زدن روي صفحه نمايش تلفن خود!
كيمياگري بين نيروگاه قديمي ، سيستم صوتي تيز و پرندگان شب مشتاق براي تجربه به ناچار هر آخر هفته از سال فعاليت مي كند.

من از نظر من خودم را عادي نمي دانم اما در سالهاي اخير تجربيات زيادي در رابطه با اعتبار خود دارم. اينها باعث مي شوند كه به شما بگويم كه اين در واقع كرم محصول است.

بگذاريد دهان شما را با چند حكايت آب درست كنم
صبح يكشنبه ، ساعت 8 صبح ، زنگ هشدار به صدا در مي آيد ، وقت آن است كه به رقص بروم (اين يكي از معدود صبح هاست كه خوشحالم كه زود از خواب برخيزم). يك بار در داخل من ، من يك قهوه كوچك در نوار سفارش مي دهم تا روز مرخصي را شروع كنيم! هم اكنون جشن ها شروع مي شود.

پرتوهاي هنوز خجالتي خورشيد از كركره هاي پانوراما عبور مي كند. احساسي نرم و دلپذير بر روي پوست بلكه با فضاي برقي كه حاكم است بسيار متناقض است. به لطف جغدهاي شبانه كه از زمان افتتاحيه در آنجا بوده اند ، دما در حداكثر خود قرار دارد.

مطمئن باشيد اگر اندازه ي كوچكي مانند من هستيد و توسط يك رقصنده كه سه برابر اندازه شما باشد تحت فشار قرار مي گيريد اين تعامل به بهانه ها پايان مي يابد! باشد كه مهماني ادامه يابد! يك راه خوب براي خنك كردن بدون اينكه لزوماً بيني خود را در باغ برغين بچسبانيد انتخاب يك بستني وانيلي مصنوعي است كه در يكي از طبقات ساختمان پيدا خواهيد كرد.

بله ، اين مكان پر از اسرار است اما من بيشتر را فاش نمي كنم! اين احساس آزادي كه شما را در تمام اين شبهاي تا حدودي ديوانه وار مي كند ، به لطف سخت كوشي يوسف اتيمان ، مدير خلاق و همرزمانش ، در تمام سالهايش امكان پذير است.
به بچه ها احترام بگذار!

علاوه بر اين ، مي فهمم كه اين كلمه نمايانگر يكي از زيباترين ارزش هاي ترنج است.

همه ما در اينجا مهماني هستيم تا از هر روز و در بهترين شرايط ممكن فرار كنيم.
در واقع ، براي چند ساعت ما همان اشتياق را داريم ، يعني عشق به موسيقي. با احترام ، پذيرش و اختلاف از يكديگر.

بگذاريد گفته شود ، در برغين ، شوخ طبعي و احكام جايگاهي ندارد.

حالا شما كمي بيشتر در مورد معبد تكنو مي دانيد!

فراموش نكنيد كه به خانه برويد!

يك كلمه خوب ، سلام!

 


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۰ اسفند ۱۳۹۸ ] [ ۰۵:۳۳:۰۶ ] [ كوروش ] [ نظرات (0) ]

تنها راه رفتن با كوله پشتي شما اين است كه خود را كاملاً در معرض خطر و مردان قرار دهيد. امكان فرار مانند دوچرخه يا پناهگاه مانند اتومبيل وجود ندارد.

من به طور مرتب ايميل دريافت مي كنم كه از من سؤال مي كنند كه هنگام سفر به كوله پشتي خود با من چه مي آورد. بنابراين ، من تصميم گرفتم تا با تهيه ليست كاملي از تجهيزات و لوازم جانبي من در هنگام سفر ، به شما پاسخ دهم.

من به شما توصيه مي كنم وسايل با كيفيتي را بياوريد كه نيازي به خريد آن در محل نيست. لطفا توجه داشته باشيد ، تجهيزات من ممكن است مناسب شما نباشد. محتويات كيف شما بسته به اينكه به يك كوه كوه برويد يا جنگل هاي غيرقابل تحمل را كشف كنيد ، الزاماً متفاوت خواهد بود.

و پس از آن ، اين ليست نيز مطابق با نوع مسافر شما و بودجه اي كه در اختيار شماست تنظيم مي شود. بنابراين از آن به عنوان راهنما استفاده كنيد و از نامه آن پيروي نكنيد.

همانطور كه احتمالاً از قبل مي دانيد ، من دوست دارم در حالت "مينيماليستي" سفر كنم. بنابراين بايد اعتراف كنم كه براي تجهيزاتم ، از كيفيت كمتري نكردم و بودجه نسبتاً قابل توجهي را در آن وارد كردم.

مي فهمم كه خوب عمل كردم زيرا در پايان ، حتي بعد از سالها استفاده مجبور نبودم آنها را جايگزين كنم. شما بايد در دراز مدت ببينيد.

با انتخاب اشياء چند منظوره ، قوي و آسان براي استفاده ، آنها را براي مدت طولاني حفظ خواهيد كرد و آنها بسيار منظم به شما خدمت مي كنند.

خلاصه
چمدان مسافرتي: كيسه نورد يا كوله پشتي؟
اين يكي از سؤالاتي است كه من از من بيشتر پرسيده شده است. چگونه بين چمدان ، كيف دستي و كوله پشتي انتخاب كنيم؟ خوب ، متاسفم كه اين را براي شما تعريف كردم ، اما جواب اين سوال را ندارم. همه چيز به شما بستگي دارد!

اگر در آمريكاي مركزي به فكر دوچرخه سواري ، گرفتن اتوبوس هاي محلي در آسيا و قدم زدن زياد در زمين هاي خشن هستيد ، احتمالاً به كوله پشتي سفر نياز داريد.

اگر ترجيح مي دهيد وقت خود را در كاوش در شهرها بگذرانيد و هواپيما را زياد بپيماييد ، چمدان يا كيسه نورد خوب است.

براي اينكه دريابيد چه چيزي براي شما مناسب تر است ، از شما دعوت مي كنم تا به مقايسه من از بهترين كوله پشتي ها بپردازيد.

كيف اصلي سفر من
در حال حاضر ، من سه كوله پشتي مختلف دارم. Eagle Creek 40L براي سفرهاي طولاني تر از يك ماه يا زماني كه مي خواهم پياده روي كنم. My Utility Bag 29L براي تعطيلات آخر هفته يا سفرهاي چند هفته با حالت فوق العاده حداقلي. و سرانجام Eagle Creek Package daypack كه در تمام سفرهايم با خودم مي گيرم.

من هرگز مجبور نبودم كوله پشتي خود را در نگهدارنده بفرستم زيرا آنها سايز مناسبي براي كابين هستند.

نهر عقاب 40l
كيف Eagle Creek 40L بسيار سبك و فوق العاده راحت است. براي كوله پشتي يا پياده روي فوق العاده است. من به ويژه از باز بودن آن در جبهه كه تحقيقات را آسانتر مي كند قدرداني مي كنم.

كيف ابزار من
My Utility Bag مورد علاقه من براي حمل تجهيزات عكس من است ، اما نه تنها: سه پايه ، ژاكت ، غذا ، آب و غيره. من همچنين از آن براي سفرهاي فوق العاده مينيماليستي يا آخر هفته استفاده مي كنم.

كوله پشتي عقاب عقاب
اين Eagle Creek Day Pack به جيب خود مي رود و به راحتي در كيف اصلي من ذخيره مي شود. به من اين امكان را مي دهد كه وسايلم را در طول روز حمل كنم. او هر روز مرا دنبال مي كند.

لوازم جانبي سفر كلاسيك
اين چيزي است كه من هر بار كه به سفر مي روم با خودم مي گيرم. كارهايي وجود دارد كه مي توانيد براي لذت بردن از پروازها انجام دهيد و كارهايي كه بايد به محض رسيدن به آنجا سازماندهي شويد.

كيسه ذخيره سازي
جيب هاي ذخيره سازي

قفل TSA
قفل چمدان

حوله ميكروفيبر
حوله ميكروفيبر

لباس مسافرتي
براي مسافرت نيازي نيست كل كمد لباس خود را با خود ببريد. در اينجا ليستي كوتاه از آنچه هنگام مسافرت با من مي گيرم آورده شده است. بيشتر آنها لباس فني سبك و مقاوم هستند. حتي دوست دارم شلوارم را خودم درست كنم!

به طور كلي ، من 2 شلوار ، 1 شلوارك (كه باعث مي شود لباس شنا شود) ، 5 تي شرت ، 1 ژاكت فوق العاده سبك ، 4 بوكسور ، 4 جفت جوراب مي آورم. در صورت لزوم ، من ژاكت فوق العاده سبك Uniqlo را با خود مي برم.

سبك وزن ويجر فوق العاده سه راه كوتاه
براي جزئيات لباس ، مقاله من را ببينيد: سفر مينيماليستي

لوازم الكترونيكي مسافرتي
از آنجا كه من در كامپيوتر كار مي كنم ، به تجهيزات مناسب نياز دارم. در اينجا ، مواردي وجود دارد كه فكر مي كنم ضروري است ، و ساير موارد اضافي اما بسيار لذت بخش كه در جاده ها وجود دارند.

باتري خارجي USB
باتري خارجي USB
كاهش سر و صدا
هدفون
maccbook pro شبكيه
Macbook Pro 13
iphone XS
iPhone Xs قفل شد
sandisk ssd
ديسك سخت خارجي
پلاگين جهاني
سوكت جهاني
لوازم جانبي عكس سفر
اگر عكس را دوست داريد ، اين تجهيزات را به شدت توصيه مي كنم. من در تمام سفرهاي خود از آنها استفاده مي كنم و آنها به من اجازه مي دهند وبلاگم را با زيباترين عكسهايم تهيه كنم.

مطالبي كه با خودم مي گيرم هميشه به سفر من بستگي دارد. من هرگز تمام دستگاه ها يا تمام موارد من را نمي گيرم
من همچنين گاهي اوقات عكسهاي خود را به مارك هاي خارجي ، مجلات و آژانس هاي مسافرتي مي فروشم. من تجهيزات بيشتري را نسبت به مسافر معمولي با خود به ارمغان مي آورم زيرا اين نيز بخشي از كار من است.

Fujifilm XT2
Fujifilm XT2
Ricoh gr iii
Ricoh gr iii
LowePro Whistler 350
كوله پشتي عكس
خوب ، اميدوارم اين ليست به شما در آماده سازي بهتر كيف خود براي سفر كمك كند. هر پيشنهادي داريد؟ چيز ضروري براي اضافه كردن؟ از اظهار نظر خود دريغ نكنيد!


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۰ اسفند ۱۳۹۸ ] [ ۰۵:۳۰:۴۶ ] [ كوروش ] [ نظرات (0) ]

آيا قصد داريد به كامبوج برود؟ شما به ويزا يا ويزاي الكترونيكي كاملاً نياز خواهيد داشت. در اين مقاله توضيح مي دهم كه چگونه ويزاي كامبوج خود را به راحتي آنلاين كنيد.

براي ورود به كامبوج ، علاوه بر گذرنامه هنوز 6 ماه پس از تاريخ بازگشت ، به ويزاي توريستي نيز نياز داريد.

ويزاي كامبوج حداكثر 30 روز و به مدت سه ماه از تاريخ صدور اعتبار دارد. براي درخواست ويزاي كامبوج ، دو راه حل در دسترس شماست: مراحل را توسط خودتان انجام دهيد يا براي صرفه جويي در وقت خود از طريق يك آژانس تخصصي برويد.

در هر صورت ، در اينجا يك راهنماي سريع براي دريافت سريع ويزاي كامبوج شما وجود دارد.

خلاصه
آيا به ويزاي كامبوج نياز دارم؟
بله همه شهروندان اروپايي براي رفتن به كامبوج به ويزا احتياج دارند.

ويزاي توريستي يك ماه اعتبار دارد و مي توانيد مستقيماً هنگام ورود به فرودگاه هاي سييم رپ ، سيهانوكل يا پنوم پن صادر كنيد ، به شرط آنكه بليط برگشت داشته باشيد و برنامه ريزي كرده باشيد يك شناسه عكس از قبل. اخذ ويزاي شما از طريق اينترنت نيز امكان پذير است اما فقط در گذرگاه هاي مرزي فرودگاه پذيرفته مي شود ، پست هاي دريايي و زميني به تجهيزات لازم براي خواندن اين نوع ويزا مجهز نيستند.

ويزاي توريستي كامبوج به مدت يك ماه اعتبار دارد و مي تواند حداكثر دو ماه يك بار در سايت تمديد شود. اگر هنگام خروج از كشور ويزا شما منقضي شده باشد ، بايد روزانه 5 دلار از آن فراتر رود.

درخواست خود را براي كامبوج بفرستيد
روش هاي مختلفي براي درخواست ويزاي كامبوج وجود دارد. اولين راه اين است كه هنگام ورود به فرودگاه ويزا را انتخاب كنيد. اين يك راه حل عالي است اگر بليط هواپيماي برگشتي داشته باشيد و عجله نداشته باشيد ، زيرا براي رسيدن به آن بعضي اوقات مي توانيد طولاني باشد. قيمت آن 36 دلار است.

اگر در پاريس زندگي مي كنيد ، مي توانيد با مراجعه به آنجا با فرم موجود در وب سايت سفارت ، به درستي تكميل شده ، ويزاي خود را از كنسولگري كامبوج دريافت كنيد. هزينه شما در حدود 35 € خواهد بود.

آخرين راه حل جالب اگر قصد عبور از مرزهاي زميني يا دريايي كامبوج را نداريد: ويزاي كامبوج به صورت آنلاين. براي پر كردن فرم آنلاين ، بارگيري عكس شناسه خود و پرداخت ويزاي 36 دلار به وب سايت رسمي دولت كامبوج برويد.

سپس اين كار ظرف سه روز از طريق ايميل براي شما ارسال مي شود. شما فقط بايد دو بار آن را چاپ كنيد تا در هنگام ورود و هنگام عزيمت بتوانيد آن را بدهيد.

هر كدام را انتخاب كنيد ، به شما توصيه مي كنم قبل از اين كه از شگفتي هاي ناخوشايند جلوگيري كنيد ، اين كار را انجام دهيد ، اما خيلي زياد پيشاپيش نيست زيرا ويزا فقط 3 ماه از تاريخ معتبر است تحويل اگر مي خواهيد از اين استرس و اين تشريفات دوري كنيد ، بهترين كار اين است كه از طريق يك آژانس كار كنيد.
براي ويزاي كامبوج بصورت آنلاين اقدام كنيد
با طي كردن آژانس ، به شما اطمينان داده مي شود كه فرم به درستي پر شده است و درخواست ويزاي شما براي كامبوج قابل قبول است. گذر از واسطه نيز باعث صرفه جويي در وقت هاي گرانبها در تشريفات مختلف مي شود و سفر شما را با آرامش بيشتري آماده مي كند.

در ميان آژانس هاي مختلفي كه توانسته ام در طول سفر خودم را امتحان كنم ، Planet Visa را به شدت توصيه مي كنم. اين يك واسطه گر جدي ، قابل اعتماد ، سريع و مهمتر از همه اقتصادي است ، زيرا درخواست ويزا شما براي كامبوج فقط 42.95 يورو براي شما خواهد داشت ، از جمله هزينه خدمات و هزينه هاي كنسولي. مانند آنچه امنيت لزوماً آنقدر هزينه ندارد! تنها كاري كه بايد انجام دهيد ارسال يك نسخه از گذرنامه و شناسنامه عكس از طريق سايت ، پر كردن فرم ، پرداخت ، سپس چاپ ويزاي كامبوج در 2 است نسخه.

مقالات ارائه شده براي ورود به قلمرو كامبوج
براي ورود به قلمرو كامبوج ، بايد هنگام ورود:

گذرنامه معتبر براي 6 ماه ديگر پس از تاريخ بازگشت شما
ويزاي معتبر
نكته: آيا مي خواهيد هنگام ورود به فرودگاه ، ويزاي كامبوج را خودتان و مستقيماً درخواست كنيد؟ شما نمي خواهيد با بليط هواپيماي برگشت گير بيفتيد زيرا برنامه خاصي نداريد؟ ممكن است! براي رزرو بليط برگشت از OneWayFly بازديد كنيد.
بليط رو به جلو
حالت دوم مؤثر خواهد بود اما پس از عبور شما در فرودگاه لغو مي شود. و بهترين بخش اين است كه فقط 19 يورو هزينه دارد و كاملاً قانوني است!

Onewayfly همچنين رزرو هتل را ارائه مي دهد!


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۴ اسفند ۱۳۹۸ ] [ ۰۶:۲۷:۰۵ ] [ كوروش ] [ نظرات (0) ]
[ ۱ ]
.: Weblog Themes By sitearia :.

درباره وبلاگ

نويسندگان
نظرسنجی
[#VoteTitle#]
[#VTITLE#]
     نتیجه

لینک های تبادلی
تبادل لینک اتوماتیک
لینک :
خبرنامه
عضویت لغو عضویت
پيوندهای روزانه
لينكي ثبت نشده است
پنل کاربری
نام کاربری :
پسورد :
عضویت
نام کاربری :
پسورد :
تکرار پسورد:
ایمیل :
نام اصلی :
آمار
امروز : 0
دیروز : 0
افراد آنلاین : 5
همه : 0
چت باکس
موضوعات وب
موضوعي ثبت نشده است
امکانات وب

سئو کار حرفه ای / خرید پیج اینستاگرام / باربری / دانلود نرم افزار اندروید  / شرکت خدمات نظافتی در مشهد / شرکت نظافت منزل و راه پله در مشهد / شرکت نظافت راه پله در مشهد / شرکت نظافت منزل در مشهد  /سایت ایرونی  / بازی اندروید  /  خدمات گرافیک آریا گستر  / فروش پیج آماده آریا گستر / نیازمندی های نظافتی / وکیل در مشهد / ارز دیجیتال / نیازمندی های قالیشویی / مبل شویی / املاک شمال  / آرد واحد تهران / فیزیوتراپی سیناطب / sell Instagram account safely / نیازمندی های گردشگری / نیازمندی های سالن زیبایی